غمی خواهم که غمخوارم تو باشی


دلی خواهم، دل آزارم تو باشی

جهان را یک جوی ارزش نباشد


اگر یارم، اگر یارم تو باشی

ببوسم چوبه دارم به شادی


اگر در پای آن دارم تو باشی

به بیماری، دهم جان و سر خود


اگر یار پرستارم تو باشی

شوم، ای دوست! پرچمدار هستی


در آن روزی که سردارم تو باشی

رسد جانم به فوق قاب قوسین


که خورشید شب تارم تو باشی

کشم بار امانت، با دلی زار


امانتدار اسرارم تو باشی